1- آدم خارِه شه محلة سر شال بوشه تا مردم محلة سر ش
آدمی در محلة خودش شغال باشد بهتر است تا در محلة دیگران شیر باشد.
این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی میبخشد.
2- اتی که تسر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
اینطور که برای تو افتاد( شانس آمد) برای شغالِ دابو نیفتاد.
دابو: نام روستایی است در آمل.
3- اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
اگر این کار انجام نشد برای تو گرگ زنده میآورم.
این مثل در امور محال و غیرممکن گفتهمی شود.
4- این گرونمایه وگ، ازون کوزه
این قورباغة گرانمایه از آنِ لاکپشت است.
این گرانمایه در از آن صدف است. در مقام تعریض و کنایه گفتهمیشود.
5- کوزِ پشت رِ چو نخوانه، تیمِجار چه شونه
پشتِ لاکپشت اگر چوب نمیخواهد چرا شالیزار میرود؟
تنش میخارد.
6- اتا رِ شال بوَرده، اتا رِ شالک، اتا کتکت پهِ زنده کتارک
یکی مرد، یکی مردار شد، یکی به عذابی گرفتار شد.
هریک به دردی گرفتار شدن.
7- اشِ آ آسیوبونی
خرس و آسیابانی
کار هر بافنده و حلاج نیست از کمانِ سست سخت انداختن.
8- این گله دله رِ شال دارنه
داخل این گله شغال دارد.
زیر این کاسه، نیمکاسه است.
9- بپتِ خربزه، شالِ نصیب بونه
خربزة پخته نصیب شغال میشود.
نادان نیستم که قدر یار ندانم
خربزه پخته نصیب شغال شد.
10- پلنگِ لاش سر ارمجی، تن نشونه
به لاشة پلنگ، جوجه تیغی نزدیک نمیشود.
11- پلنگِ لاش سر، شال نتونده بوره
روی لاشة پلنگ شغال نمیتواند برود.
12- تا بوردمی ورگ باویم، هوا روز بیه
تا رفتیم گرگ بشویم هوا روز شد.
یک شب هم خواستیم برویم دزدی، مهتاب شد.
13- تی شی شال بوهه، ته آرد گوآل بوهه
آردت به تغار باشه، شوهرت شغال باشه.
شوهرت شغال باشد آردت به جوال باشد(ظاهربین بودن).
14- تینار آدمِ شال خرنه
آدم تنها را شغال میخورد.
یک دست بیصداست.
15- خی بخره پاره بونه
خوک بخورد پاره میشود(بدپخت بودن)
سگ بخورد پیشواز گرگ میرود.
16- خی کله، خی عملِ انه
بچة خوک، خوک میشود.
از مار نزاید بجز بچة مار.
ادامه دارد........