سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
مازرون
سلام بنده عسگرصادقی ازخطه سرسبز مازندران وشهرستان نکاوشاغل درتهران می باشم . هدف ازتاسیس این وبلاگ معرفی جاذبه ها وگردشگری استان زیبای مارندران وهمچنین انعکاس مسائل ومشکلات منطقه می باشد.خواهشمنداست باارائه نظرات سازنده وارزشمندخود بنده رادررسیدن به این امرمهم یاری نمایید. باتشکرمدیریت وبلاگ مازرون
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 410
بازدید دیروز : 133
کل بازدید : 644418
کل یادداشتها ها : 316
خبر مایه


موسیقی بومی مازندران
دارای تاریخ مدونی نیست اما با توجه اشعار موجود می توان به قدمت آن پی برد
این موسیقی را صاحب نظران ، موسیقی مقامی می شناسند ترانه ها و تصانیف را
در مازندران مقام می نامند . که در شرق مازندران به کیجاجان و غرب به کیجا
جانک مشهور است . در موسیقی مازندران مفهرم حال بیشتر کاربرد دارد . مثل
امیری حال – کتولی حال – کله حال

برخی از هنرمندان موسیقی بومی معتقدند مقام در
گذشته به معنای صدا بوده است و تعلقی به آواز ندارد . مثلاً کوتر مقوم یعنی
صدای کبوتر مقام یعنی ادا در آوردن یا تقلید صدا معنی می دهد .

موسیقی بومی مازندران معمولاً در دستگاههای شور –
دشتی – و سه گاه نواخته می شود . گونه های موسیقی مقامی شامل  : موسیقی
آوازی – موسیقی آنینی – موسیقی گوداری – موسیقی سازی – تصنیف ها

1 – موسیقی آوازی ریتم و متر دخالتی ندارد و زیر
بنای فرهنگی دارد – مثل کتولی – طوری یا امیری – نجما – صنم .
2 –
موسیقی آئینی : مثل نوروز خوانی – چاووش خونی .
3 – تصنیف ها – مثل
طالبا – آق ننه .
4 – موسیقی سازی : این نوع موسیقی شامل 2 قسمت است :
موسیقی چوپانی آهنگهای ویژه سرنا
-  موسیقی چوپانی  : این نوع موسیقی
توسط لَله وا اجرا می شد و لَله وا در این نوع موسیقی نقش اصلی دراد .
نمونه های این موسیقی مثل به زاری ح کمر سری – غریب حال – دختر عمو جان

آهنگهای ویژه سرنا که شامل پیشنمازی – کتولی – یک چوبه – دو چوبه – سه
چوبه – ترکمنی
5 – موسیقی گوداری : شامل هراتی – طبیب – مسکین – فاطمه

گودار  : به معنی گاو دار است .
در واقع
گودار تیره ای از خنیا گران هستند که در مقاطع مختلف زمانی تاریخ همراه با
آهنگران از شبه قاره هند به سرزمین ما کوچ کردند و عمدتاً در روستاها و
محلات حد فاصل شهرستان بهشهر تا گرگان ساکن می باشند .

6 – سازهای آئینی saz haye aiiny  بق ( bog ) –
زنجیر


معرفی ساز های مازندران


لَله وا : ( Lale wa  )


یکی از تأثیر گذارترین آلات موسیقی و اصیل ترین
ساز مازندران به شمار می رود . که در دو واژه ( لَله ) ( laleh ) که در
مازندران نام گیاهی است . کلمه وا ( wa ) به معنی باد است . یعنی سازی که
با باد دمیده می شود . لَله وا ونی دارای هفت بند و 6 گره می باشند که در
بند چهارم یک سوراخ در روی نی و یک سوراخ در پشت ساز که محل انگشت شصت می
باشد . تفاوت اساسی لَله وا با نی در اینست که به سرنی موسیقی سنتی از داخل
تراشیده می شود . نازک می گردد ولی سر لَله وا از بیرون و به صورت مایل
بطرف جای لب قوس می دهد طوری که کامل روی لب بنشیند و هر اندازه سر لَله وا
از نظر قطر کلفت تر باشد  سطح اتحاد لب بر ساز بیشتر خواهد شد و نوازنده
راحتتر ساز می نوازد .
فرق دیگر اینست که لَله وا را با لب می نوازند و
طریقه دمیدن در آن بصورت نفس برگردان        می باشد . یعنی نوازنده باید
تمام قطعات را با یک نفس بنوازد بدین صورت که نوازنده هنگام دمیدن ، مقدرای
هوا را از راه بینی وارد شش ها کرده و در حالی که هوای داخل شش در حال
تمام شدن است . شش ها را منقبض می کند تا از هوای باقیمانده استفاه و خیلی
سریع از طریق بینی با یک یا دو نفس مجدداً شش ها را پر از هوا می نماید .
البته
اینکار در اثر ممارست عادی می شود بطوریکه شنونده تغییری در صدا احساس نمی
کند . اما نی را با دندان می نوازند و نیاز به نفس برگردان نیست .
فرق
دیگر اینست که نی و لَله وا در کوک با هم تفاوت دارند . اگر طول لَله وا و
نی و قطر آنها مساوی باشد نیم پرده دارای اختلاف کوک هستند . یعنی اگر نی
صدای دو do بدهد حال همین نی را اگر با لب و مثل لَله وا بنوازید صدای سی
یا کمتر از دو می دهد و صدا بم تر می شود .
به عبارت دیگر اگر بخواهیم
از نی ولَله وا با هم در یک ارکستر استفاده کنیم باید لَله وای کوتاهتری
انتخاب نمائیم زیرا نی چون داخل دهان قرار می گیرد طولش کمتر می شود . ولی
لَله وا با لب نواخته می شود و طول ثابتی دارد .پست صدا دهی نی و لَله وا
بالاتر از دو اکتا واست .
بعضی از صداها در نی و لَله وا مشترک است .
مثل سل و لا در صدای اوج ( og ) که در صدای غیث ( gIs ) هم مشترک است . یا
نت های ( دو – ر – می ) در صدای غیث که در صدای ذیل (Zel ) یا غیث مشترک
است .
در هنگام نواختن لَله وا صدای اضافه ای در بازدم با صدای اصلی
ساز در هم آمیخته می شود که در نوع خود کم نظیر است به این صدا جر گویند که
به دلخواه نواخته می شود .
بطور معمول بلند ترین لَله وا مورد استفاده
تقریباً Cm 70 سانتیمتر طول دارد که دست بسته آن صدای سل زیر حامل می دهد .

به اولین صدای نی یا لَله وا بم bam گویند که یک اکتاو بالاتر از صدای
بم را صدای اوج ( og ) می گویند .


غرنه :

 


غرنه سازی است که معمولاً در جشن های میدانی و
محافل عروسی نواخته می شد . جنس این ساز از است ولی باریکتر و کوتاهتر از
ساز نی یا لَله وا است .
ساز غرنه از سه قسمت تشکیل شده است .
1 -
سری      2 – بدنه             3 – شاخ
1 - سری ( Sary ) : لوله ای از
جنس نی است که یک سر آن باز و سر دیگر آن درست از پشت گره قطع شده است . و
لوله از یک طرف مسدود می باشد . روی بدنه سری برش نازکی داده می شود و شیار
باریکی بوجود می آید که این شیار را توسط موی دم اسب همیشه بار نگه می
دارند . شیار کار عبور هوا ( بازدم ) را در لوله انجام می دهد . قمیش کار
تولید صدا را انجام می دهد . طول سری معمولاً از 7 تا 9 سانتیمتر است و قطر
آن معمولاً 9 الی 14 میلیمتر است .
2 – بدنه ساز : بدنه ساز به صورت
لوله دو سر باز بطول 16 تا 19 سانتیمتر شکیل شده است . و قطر آ« 1 تا 5/1
سانتیمتر است . از سری قطر شتری دارد تا سری بتواند داخل آن رو دو قابل
حرکت و تنظیم باشد . با تغییر دادن جای سری کوک ساز عوض می شود یعنی اگر
سری را بالاتر بکشیم کوک ساز بم می شود . و گاهی این جابجایی را از نیم
پرده تا 1 پرده تغییر می دهد .
بدنه ساز دارای چهار سوراخ است که به
فاصله های مساوی نسبت به هم قرار دارند . در انتهای بدنه یک شاخ گاو بصورت
مخروطی ، قرار دارد که بدنه به راحتی داخل آن قرار می
گیرد و مانند
سازهای بادی شیپوری عمل می کند طول شاخ 10 تا 12 سانتیمتر است . قطر بالای
شاخ  از قطر بدنه ساز بیشتر می باشد . قطر ته شاخ هم 5 تا 6 سانتیمتر بیشتر
است .


دتار ( detar  ) :

 


دتار یا همان دوتار شبیه ساز سه تار است . با
این تفاوت که دارای دو سیم و دو گوشی است و کاس? آن تقریباً گل بی شکل است .
بفاصل? چهارم و پنجم نسبت به هم کوک می شوند . طول دسته حدود 56 الی 60
سانتیمتر است و طول کامل ساز حدود 88 تا 92 سانتیمتر است . وسعت صدا دهی
دوتار از دو ( do ) تا سل بالای حامل ( sol ) است .
دسته دوتار 8 تا 9
پرده دارد . خرک و تار مازندرانی از دتار ترکمنی بزرگتر است .
دوتار با
انگشت می نوارند و بدون مضراب است . در سایر نقاط ایران دتار با اندک
تفاوت جزئی موجود است . جنس کاسه و صفحه دوتار از توت و جنس دسته از گردو
است . و نوع پرده از سیم یا روده می باشد . طول کاسه 32 سانتیمتر و عرض
کاسه 15 سانتیمتر است .


سرنا ( serna  ) :

 

در کشور ما این ساز تحت عناوین نظیر به زرنا –
ذرنا – ذورنا نامیده می شود . ساز سرنا در بین اقوامی نظیر بلوچ ها – کردها
– گیلانها – ترک ها و فارس و مازندران وجود دارد . البته در همه اقوام به
این نام معروف نیست مثلاً در میان بلوچ ها به شیدی ( shidi ) در میان کردها
شمال خراسان به پیق ( pjg ) معروف است  در مازندران به سرنا ( serna  ) یا
درنا ( zerna  ) معروف است .

ساز سرنا معمولاً به دسرکوتن یا نقاره همراه است
. در مازندران از سرنای نوع بم بیشتر استفاده می شود .
سرنا از چهار
قسمت تشکیل شد :
1 – قمیش       2 – لب گیر         3 – انبرک         4
– بدنه ساز
1 – قمیش : از نوعی نی نرم به نام آکس ( aks  ) تهیه می
گردد که آن را با آب ولرم می خیسانند و داخل دهان قرار می دهند و بوسیله
مجرای باریکی که در وسط قمیش قرار دارد بازدم سرنا می شود . طول قمیش که به
لب گیر بسته می شود حدود 1 تا 2 سانتیمتر است
2 – لب گیر : بصورت
دایره ای واشر مانند است . که جنس آن فلزی است و ما بین لب نوازنده و سرنا 
قرار می گیرد قطر آن 4 سانتیمتر یا کمتر و طول آن 14 سانتیمتر یا کمتر است
.
3 – انبرک : انبرک : انبرک یا دو شاخه ، داخل مجرای مخروطی سرنا
قرار دارد و هادی صدا می باشد
4 – بدنه سرنا : بصورت لوله ای مخروطی از
جنس چوب شمشاد یا آزاد یا گردو ، گاهی اوقات هم  از توت ساخته می شود .
اما نوع شمشاد صدا دهی بهتری دارد .
انتهای بدنه سرنا بصورت مخروطی و
مثل سازهای شیپوری طراحی شده است .
سرنای مازندرانی 6 سوراخ در قسمت
بالا و یک سوراخ در قسمت پایین دارد .
قبل از نواختن ساز آن را با آب
ولرم خیس می نمایند ، اینکار برای صدا دهی بهتر است .
طول سرنا کامل
نبوده و از 30 تا 40 سانتیمتر و در بعضی نقاط تا 60 سانتیمتر می رسد .
سرنای
بلند تر صدای بم تری نسبت به سرنای کوتاهتر دارد . حدود صوتی صدای سرنای
مازنداران دو اکتاو است . سرنا را بصورت نفس برگردان می نوازند .
آهنگهای
مخصوص سرنا شامل : پیشنمازی – یک چوبه – دو چوبه – سه چوبه – ترکمنی –
کتولی – ورساقی و ... است .
این ساز همواره در اعیاد – جشن ها - مراسم
ورزشی و ... نواخته می شده است .


دسر کوتن یا نقاره ( desar koten ) :

 

در مازندران ساز و سرکوتن از دو کاسه سفالین که
یکی بزرگتر یا قطر 22 سانتیمتر و دیگری کوچگت با قطر 16 سانتیمتر تشکییل
شده است – ته هر دو کاسه بسته و طرف دیگر آن باز است که روی آب پوست می
کشند . شکل کاسه سرها بصورت مخروطی است .
کناره های پوست را سوراخ می
کنند و روده ای را از داخل آن عبور می دهند برای بستن پوست را به بدنه –
نقاره را با دو قطعه چوب که اندازه آنه ا25 تا 27 سانتیمتر است می نوازند .
قطر یکی از چوبها نیم سانتیمتر کلفت تر از دیگری است و برای نقاره بزرگ
استفاده می شود .
قطر چوب از 1 تا 5/1 سانتیمتر است . پوست نقاره در
گذشته از پوست گزار بوده ولی وجود دارد که انداز? نقاره های کردستان از
نقاره شمال بزرگتر است و با دست می نوازند .
نقاره : فارس هم از نقاره
کردستان و مازنداران بزرگتر است و قطر دهانه کاسه کوچک آن 23 سانتیمتر
وکاسه بزرگش 37 سانتیمتر است . از ساز نقاره یا دسرکوتن در جشن ها و اعیاد
به همراه سرنا استفاده می شود .


کمانچه :

 

در مازندارن اغلب ملودی هایی هایی که با سازهای
دیگر محلی قابل اجرا است باکمانچه نیز قابل اجراست . کمانچه مازندرانی با
کمانچه سنتی تفاوت اساسی ندارد . فقط کمانچه مازندارانی داری 3 سیم و سه
گوش می باشد . که البته در حال حاضر به خاطر صدا دهی بهتر کمانچه سنتی ،
نوازندگالن بومی نیز از کمانچه سنتی که دارای چهار سیم و چهار گوش است
استفاده می کنند .


تشت لگن یا تشت لاک :

توسط یک یا دو نفر از بانوان در مجالس عروسی در
روستاها نواخته می شده است . و برای صدا دهی بهتر از یک یا دو عدد ظرف
برنجی ( زیر دستی برنجی ) در روی لگن مسی استفاده می شده است .


دس دایره (das dayereh ) :

 

این ساز از دایره ای چوبی که حدود 5 تا 7
سانتیمتر عرض دارد ساخته می شود و قطر آن 25 تا 40 سانتیمتر است . بر یکی
از سطوح جانبی آن پوست کشیده می شود . و در قسمت داخلی آن حلقه ها فلزی
بشقابی نصب می شود . که بخاطر صدا دهی این حلقه ها هنگام نواختن ساز به این
ساز دایره زنگی هم گویند .

دایره زنگی جز ساز محلی مازندران نبوده ولی برای
بهتر شدن رنگ کار از آن استفاده می شود . از ساز دایره در موسیقی بومی
آذربایجان هم استفاده می شود که به آن دایره قفقازی می گویند . و در گیلان
به آن دایره گیلکی گویند که بزرگتر از دایره قفقازی است و صدای بم تری دارد
. منبع : موسیقی مازندران






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ