سلام بر پنجره های باز این حوالی
به عصمت نگاه های محرم اهالی
سلام بر عشیره های عاشق شقایق
به کاشفان دره های دور پامچالی
به روستای سر کشیده در حصار باران
به شهر پاگرفته در پناه سبز شالی
به رنج های روز تا شب برنج کاران
به رزق و روزی مبارکی به این حلالی
به عطرخیز روح پرور بهار نارنج
که می زند به طعم روزهای پرتقالی
به دشت ها که دست رود را به دست دارند
به کوه ها که پشت هم نمی کنند خالی
به آسمان که گوشه می زند به نقش دریا
به جنگلی که طعنه می زند به طرح قالی
قلمرو صنوبران سبز یک قواره
حریم خالی کبوتران خالخالی
کنام یوز بچگان زنده از پلنگی
حریم آهوان کشته مرده ی غزالی
سلام بر زنان مرزو بوم یکه مردان
دلاوران مرزدار خطه ی شمالی
به آل گاوباره و به دودمان باوند
به قارن و همه سپهبدان ،علی التوالی
به طالب و جریر و پازواری و به پیروز
به مسته مرد و مرزبان و عنصرالمعالی
به شهسوار و نور و آمل و کلار وبهشهر
به ساری و سوادکوه و بابل و حوالی
به مرده ریگ کاسیان نهاده ی تپوران
که برکنار مانده ازگزند دیرسالی
همیشه در امان بمانی ای دیار دیوان
مباد چشم زخمت از دسیسه های زالی
چه سبزمانده ای بر این گذار زرد پاییز
گزاره ات بس این نهاد سبز اعتدالی
شاعر: امیر حسین بهمنی-سوادکوه
منبع :مازندنومه