سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
مازرون
سلام بنده عسگرصادقی ازخطه سرسبز مازندران وشهرستان نکاوشاغل درتهران می باشم . هدف ازتاسیس این وبلاگ معرفی جاذبه ها وگردشگری استان زیبای مارندران وهمچنین انعکاس مسائل ومشکلات منطقه می باشد.خواهشمنداست باارائه نظرات سازنده وارزشمندخود بنده رادررسیدن به این امرمهم یاری نمایید. باتشکرمدیریت وبلاگ مازرون
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 131
بازدید دیروز : 133
کل بازدید : 644139
کل یادداشتها ها : 316
خبر مایه


 هنر این بود که امروز نابغه اى مثل رضا یزدانى را حفظ کنیم که گویى تمایلى نداریم! هنر این است که سرى هم به خاک مرغوب و حاصلخیز کشتى مازندران بزنیم که به تنهایى جور کشتى این مملکت را مى کشد

 

شکست رضا یزدانى مقابل اباذر اسلامى در لیگ برتر، اگرچه یک وزن بالاتر اتفاق افتاد اما براى خود ما نیز چنان غیر منتظره بود که در جمع بندى سرویس منهاى فوتبال روزنامه ایران ورزشى، به اتفاق آرا، اباذر اسلامى، نماینده ?? کیلوگرم راه آهن خراسان را ستاره هفته دوم لیگ برتر معرفى نمودیم.

به نوشته ایران، مع الاسف گمان نمى کردیم این شکست، بسان یک اقدام ناپسند و مذموم ارزیابى شده و آوار شایعات بى اساس و آماج اتهامات نا روا، بر سر و روى ستاره خوش اخلاق و محجوب جویبارى باریدن بگیرد.

واکاوى شکستى که در مشهد به نام او رقم خورد را با طرح دو پرسش ساده آغاز مى کنیم: 1- از این شکست، ما بیشتر ناراحت هستیم یا رضا یزدانى بى تردید خود یزدانى. سوال دوم: حالا که او شکست خورده، ما باید از دست او دلگیر باشیم یا او از دست ما و رفتارها و تصمیم ها و دوگانگى ها و بى برنامگى ها و سر در گمى هاى مان ارائه پاسخ به سوال دوم را به شرح مبسوطى که ذیلاً خواهد آمد موکول مى کنیم. زیرا از معیارهاى نقد فنى به دور است که شکست در مشهد را فقط در قالب رویدادى مجرد بسنجیم یعنى بدون در نظر گرفتن پیش زمینه هاى تاثیرگذار در ثبت آن نتیجه که قاعدتاً چنین برآوردى، نه فنى است و نه منصفانه.

رضا یزدانى کیست
رضا یزدانى، یک استعداد خارق العاده در ورزش ایران است. با استناد به بررسى هاى اساتید بدنسازى قبل از مسابقات جهانى ،???? او بى شک اگر وزنه بردار مى شد یا به یکى از مواد پرتابى در دو ومیدانى گرایش مى یافت نیز اینک حرف اول را در ایران مى زد. اعجوبه اى که قدرت بدنى خدادادى اش، تا این جاى کار که هنوز به وسط جاده قهرمانى اش هم نرسیده، دو مدال ارزشمند جهانى را دور گردنش انداخته. بروز استعداد شگرفى مثل رضا یزدانى، نه برآیند برنامه ریزى دست اندرکاران سال هاى اخیر کشتى بوده و نه حاصل هیچ اندیشه بیرونى دیگر مگر اراده خودش و مربى دلسوخته اش استاد محمود اسماعیل پور. همچنین از خود گذشتگى یکایک اعضاى خانواده اى که گرچه از نعمت پدر محروم بود اما با از خود گذشتگى فرد فرد این خانواده، رضا یزدانى آن قدر مرارت کشید و خون دل خورد، تا آن نیروى اعجاب انگیز خدادادى را در مسیر ورزش حرفه اى به بار بنشاند. شکى نیست که پس از چهره شدن رضا یزدانى و حضورش در اردوهاى ملى، افراد زیادى به او کمک کرده اند و دانشى اگر داشته اند، بى مضایقه در اختیارش گذاشته اند. تماشاگران فهیم کشتى دوست، مسوولان دیروز و امروز کشتى مازندران و ایران، خبرنگاران و کشتى نویسان و غیره نیز به فراخور میزان علاقه مندى شان به این سرمایه ملى، یارى اش داده اند و حمایتش کرده اند. اما به اعتقاد ما، عکس این قضیه مصداق بیشترى دارد.
یعنى همان دوگانگى ها، برنامه ریزى هاى غلط، بى توجهى ها، خود محورى ها و باز هم خود محورى ها. همان آفتى که از سال ???? تا امروز که هفتاد سال است تشکیلات کشتى رسمیت پیدا کرده، همواره ریشه این ورزش را در معرض آسیب هاى مهلک قرار داده و هنوز مى دهد.

رضا یزدانى چه کرد
یزدانى همانى است که در مسابقات جهانى گوانگ ژو، ساجید ساجیدوف را تا مرز سرنگونى پیش برد. او همانى است که تاراس دانکو برنده برنز المپیک پکن را سه سوت، ضربه فنى کرد. یزدانى همانى است که بهترین پلنگ شکن ها و درخت کن هاى حال حاضر کشتى جهان را به اجرا مى گذارد. او همانى است که جو ویلیامز کاپیتان پر افتخار تیم ملى امریکا را ?? ثانیه روى پل نگه داشت و او را وادار کرد که سى و سه پل بزند. یزدانى همانى است که با ?? بخیه روى ابرو، نه حرف رییس تشک را گوش کرد و نه حرف قاضى و داور وسط را. غیرتش به خروش آمد. روى تشک ماند و نه اهمیتى به حرف مهدیزاده داد و نه توجهى کرد به اصرار حیدرى. فقط گفت تا آخر مى مانم روى تشک و مبارزه ام با مهدى منصورى را تمام مى کنم. یزدانى همان پلنگ جویبار است که سه بار پیاپى، فتیله رولاند زونیگاس کوبایى را در جام جهانى سارى روشن کرد. یزدانى همان کشتى گیرى است که در بازى هاى آسیایى دوحه، فقط مانده بود که قهرمانان سایر رشته هاى ورزشى را هم دوخم کند. او همانى است که در باکو مقابل تراویس کروز کانادایى، صورت غرق در خون، برترى را به نام خودش سند زد. او تنها کسى است که با دوخم هاى جهنده اش، گئورگى کیتایف را سه متر از تشک به بیرون پرتاب کرد. یزدانى همانى است که مو لاوال امریکایى را مجبور کرد بگریزد به یک وزن بالاتر. یزدانى همانى است که وادیم لالى یف، تاراس دانکو، جو ویلیامز، زائوربک سوخى یف، نوروز تمرزوف، تراویس کروز، مولاوال، عبدل آمایف، مراد گایداروف، رادوسلاو هوربیک، سرهات بالچى، مجید خدایى، فریدون قنبرى، مصطفى یونسى نیا، جمال میرزایى، حامد تاتارى، و... را شکست داد.

ما چه کردیم
مسابقات جهانى باکو ???? که تمام شد، بلافاصله لشکر شکست خورده با دنیایى از حواشى و درگیرى در هتل و جنگ لفظى و غیره به تهران بازگشت. در کل آن کاروان مغموم کشتى آزاد، فقط دو نفر بودند که با دست پر به ایران بازگشته بودند. یکى رضا یزدانى و دیگرى هم سعید ابراهیمى. رضا یزدانى در بدو ورود به ایران گفت: من مى خواهم قهرمان المپیک پکن بشوم. کیتایف به هیچ وجه برایم دست نیافتنى نیست. بعد از دو دوره حضور در مسابقات جهانى و چندین دوره رقابت هاى قاره اى و بین المللى و ... حالا به طور دقیقى متوجه نقاط ضعف خودم شده ام فرصت هم به اندازه کافى تا المپیک داریم. تنها خواهش من از مسوولان کشتى ایران این است که مرا به تورنمنت هاى بین المللى بفرستند تا تنم به تن رقباى روس بخورد، اگر ببازم هم اشکالى ندارد. فقط باید به طور کامل روش مبارزه با روس ها را بیاموزم. اما متاسفانه سردمداران تیم ملى، صداى رساى رضا یزدانى را نشنیدند. یک روز گفتند اصفهان ملاک المپیک نیست. فردایش گفتند چرا یزدانى نیامده اصفهان در حالى که حامد تاتارى قهرمان همان مسابقات را بعد از آسیایى ججو، حتى به اردو هم دعوت نکردند. یک روز حتى ناجوانمردانه پاى مسائل شخصى و خانوادگى اش را به میان کشیدند آن هم پسر گلى مثل رضا یزدانى که مى توانیم به پاکى نام زیبایش قسم بخوریم. اردوى المپیک پکن، به شهادت کشتى گیران، از بى برنامه ترین اردوهاى سالیان اخیر بوده اما در نهایت، همان ها که با بى برنامگى، بى نظمى، بى اطلاعى از اوضاع بیست سال اخیر کشتى جهان و مهم تر از تمام اینها، آنها که با برخى بى صداقتى ها باعث افت وحشتناک رضا یزدانى ها شدند و موجبات ثبت آن شکست هاى غم انگیز را فراهم آوردند، به جاى عذرخواهى از ملت ایران، با چهره اى حق به جانب مقابل دوربین ها ایستادند و گفتند یزدانى شب وزن کشى از ما کشک خواسته، جوکار مریض روانى است، ابراهیمى خودش مقصر است، دباغى حرف گوش نمى کند، تقوى فلان بود و فردین هم بهمان!

ماجراهاى امروز
مى گویند یزدانى اشباع شده. جاى تاسف دارد چنین صحبتى؛ آن هم در خصوص قهرمانى که مى گوید حتى اگر کشتى قهرمانى را کنار بگذارم، باز هم باید هر روز تمرین کشتى را انجام دهم زیرا در غیر این صورت بیمار خواهم شد. مرکزنشینانى که بدون شناخت از روحیات و احساسات پاک و حساس رضا یزدانى، این چنین او را مى آزارند، آیا در کنار مسافرت هاى طولانى مدت خود به کشورهاى دور دست جهان، تاکنون فرصت کرده اند فقط براى ?? ساعت هم که شده، سرى به روستاى محل اقامت رضا یزدانى بزنند پنج ساعت بیشتر راه نیست از تهران. آیا فرصت کرده اند بروند آنجا و یک ساعت پاى درد دل رضا یزدانى بنشینند، تمریناتش را تماشا کنند،راهنمایى اش کنند و راه و چاه را نشانش دهند

در تهران نشستن و پاسخ این خبرنگار و آن خبرگزارى را دادن که هنر نیست. در المپیک به مقام شامخ بیست و دوم رسیدن که هنر نیست، هنر این بود که دیروز اعجوبه اى مثل مهدى حاجى زاده را حفظ مى کردیم که نکردیم، هنر این بود که امروز نابغه اى مثل رضا یزدانى را حفظ کنیم که گویى تمایلى نداریم! هنر این است که در کنار خاک بلاد فرنگستان اروپا و امریکاى شمالى، اگر وقت کردیم، سرى هم به خاک مرغوب و حاصلخیز کشتى مازندران بزنیم که با تمام مشکلات و به رغم کمبود امکانات و عدم حمایت ویژه بخش خصوصى، به تنهایى جور کشتى این مملکت را مى کشد و بار سنگین انتظارات به حق مردم کشتى دوست ایران زمین را به گرده گرفته است.

رضا یزدانى از نظر پارامترهاى فنى، جسمانى، انگیزشى و ... بى هیچ شبهه اى استحقاق ایستادن روى سکوى شماره یک کشتى آزاد دنیا را دارد. براى تحقق این افتخار ملى، اگر کمکى از دست مان بر مى آید که هیچ، دریغ نباید کرد در غیر این صورت، چه حاصل از آزردن پلنگ بیشه جویبار و تخریب روحى و روانى اش اگر کارى برایش انجام نمى دهیم، دست کم دست از سرش برداریم تا خودش باشد و جوشش غیرتش و انگیزه هاى تمام نشدنى اش براى فتح قلل دنیاى کشتى. اگر وقت کردیم، نیم نگاهى هم بیفکنیم به تقویم. حالا جام جهانى تهران را که بى گمان فتح خواهیم کرد و مختصرى اعاده حیثیت خواهد شد از فاجعه المپیک اما کارزار اصلى، شهر گمنام هرنینگ است. یک جورهایى مى شود گفت مسابقات جهانى دانمارک از رگ گردن هم به کشتى ایران نزدیک تر است.

منبع: دریانیوز






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ