نوروز خوانی
(زبان مازندرانی: نِئرو بَخونی ئی)
نوروز خوانان معمولا" پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها میآیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانههای محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده میدهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کوله کش (بارکش) میگویند به در خانههای مردم میرود و میخواند:
صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی میکند .
(زبان مازندرانی: پدرام سروش)
از مراسم به جامانده در سرزمین های آریایی (ایران و مازندران)، چهارشنبه سوری است که در پایان چهارشنبه هر سال برگزار میشود. صبح روز چهارشنبه آش هفت ترشی، درست میکنند. آشی که هفت نوع ترشی مانند آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه سبز، و آب ازگیل در آن میریزند و بعد از آماده شدن بین همسایهها پخش میکنند غروب روز میخوانند با آرزوی شادی و خوشی برای خود و خانواده خود از روی آتش میپرند. آنها میخوانند : چهارشنبه سوری کمی پارسال دسوری کمی، امسال دسوری کمی
روستای گرجی محله را میتوان مهد موسیقی شرق مازندران دانست .دو استاد بزرگ -محمد رضا اسحاقی و محمد الیاسی از اخرین باز ماندهای نوروزخوانان میباشند
(زبان مازندرانی: نِئرو رِ عِید)
هنگام تحویل سال افراد خانواده دور سفره هفت سین که با ظرافت و سلیقه خانم خانه چیده شده مینشینند و در حالیکه پدر خانواده دعای تحویل میخواند منتظر سال نو میشوند. در گذشته که امکانات ارتباطی مانند رادیو و تلویزیون نبود با تیراندازی یا گفتن اذان سال جدید را به همه اعلام میداشتند. بعد از این که سال نو شد کسی که به عنوان مادرمه انتخاب شده با مجمعی که در ان قرآن، آیینه، اب، سبزه و شاخههای سبز جوان قرار دارد وارد خانه میشود چهارگوشه اتاقها را آب میپاشد قرآن را کنار سفره هفت سین میگذارد و شاخههای سبز (درخت آلوچه) را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمی برای خانواده باشد، جلوی در اتاق آویزان یا روی طاقچه اتاق میگذارد. دراین روز مادر خانه، غذای عید، سبزی پلو با مرغ یا گوشت درست میکند. علاوه بر آن غذایی به عنوان خیرات برای اموات میپزند و بین مردم پخش میکنند. در غروب شب اول سال به این اعتقاد که چراغ خانه آنها همیشه روشن و نورانی باشد، به سر در خانهها شمع یا شعله آتش آویزان میکنند.
(زبان مازندرانی: نِئرو ما شو)
مردم مازندران در اواسط مرداد ماه خورشیدی (مِرما گاهشمار مازندرانی) جشنی به نام نوروز ماه دارند وقتی که اولین محصول برنج زودرس رسید بعد از جمع آوری و درو با همان برنج غذا درست میکنند و درخارج از روستا جشن پایان کار میگیرند. این مراسم دست مانند سیزده به در است و اعتقاد دارند که این روز را حتما" باید بیرون از روستا به سر برد در واقع این جشن یک نوع سپاسگزاری به درگاه خداوند است.
(زبان مازندرانی: تِرما سِزدِ شو)
از دیگر مراسم سنتی و رسمی مازندران تیرماه سیزده است که در اواسط آبان هر سال برگزار میشود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد. میگویند که شب تولد امام علی است. میگویند پیروزی کاوه بر ضحاک و آرش کمانگیر و جشن مهرگان است. در این شب همه خانواده کنار هم جمع میشوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانههای بزرگ ترها سپری میکنند جوانان هم با در دست داشتن ترکهای بلند که کیسهای به انتهای آن بسته شده است. همراه کودکان به در خانهها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به درخانهها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه میکنند به آنها پول، میوه، شیرینی داده میشود.هنگامی که لال به همراه گروه خود در کوچهها شروع به حرکت میکند این اشعار را میخواند: لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن، لال انه لالک انه، پیسه گنده خوانه، سالو ما ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالک انه، پاربورده امسال انه، لال آمده، لال آمده، پارسال و امسال امده، چرخ نخ ریسی را حرکت بده، به دیگ بزرم، لال آید، لال کوچک میآید، کسی که شیرینی پیس کنده میخواهد میآید، سال و ماه ارزان نمیشود، لال بزرگ رسوا نمیشود، لال میآید، لال کوچک میآید، پارسال رفته امسال میآید.
در برخی دیگر از نقاط مازندران نیز آن را منسوب به پرتاب تیر آرش از ساری به سوی ملک توران که موجب پایان بخشیدن به جنگ های چند ساله ایران و توران گردید می دانند و آن را در 12 تا 15 ماه تیر ( بسته به اعتقادات محلی ) و همین طور بنابر تقویم مازندرانی یا تقویم خورشیدی جشن می گیرند، شایان ذکر است که تیرما سیزده شو بسیار پابرجاست و از اهمیت ویژه ای برخوردار است و هرگز فراموش شدنی نیست هرچند در مورد آن اختلافات زیادی وجود دارد.
آیین ویژه سنتی ?? عید ماه طبری هر سال در تاریخ ?? تیرماه شمسی در بیشتر روستاهای استان برگزار میشود. در روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام میشود این رسم به جشن مردگان نیز معروف است. بر اساس سنت رایج و باورهای مردم در زمانهای قدیم فریدون پادشاه پیشدادی به خونخواهی پدرش جمشید شاه ضحاک پادشاه را در سرزمین مازندران و در دماوند کوه به بند می کشد، مردم خبر این پیروزی را در شب با آتش زدن بوتهها به یکدیگر اطلاع میدهند. و فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی این پیروزی را گرامی میدارند. امروزه نیز اهالی روستاهای اطراف همگی به امامزاده حسن میآیند و علاوه بر خیرات کردن برای اموات خود و روشن کردن شمع روی مزارها، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچر میشوند. در این روز کشتی گیران سوادکوه در این محوطه گرد میآیند و به مصاف هم میروند.در مناطق جلگهای جشن مردگان در آرامگاهها برگزار میشود.
(زبان مازندرانی: وِرف رِ چال)
یکی از مراسم قابل توجه در ارتباط با آب در روستای اسک واقع در جاده هزار مراسم ورف چال است. این مراسم در یکی از روزهای جمعه در فاصله اول تا پانزده اردیبهشت ماه که آخرین برفهای زمستانی در حال ذوب شدن است. انجام میشود. تاریخ اجرای این مراسم قبلا" از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده میشود. در این روز کلیه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذای ظهرو بساط میوه و چای از روستا را ندارد و امور روستا در این روز در دست زنهای محل است که با اجتماع درمساجد و نقاط دیگر به اجرای برنامههایی مانند عروس و داماد شاه وزیر بازی و ... سرگرم هستند از ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری میشود در صورتی که مردی به تذکرات و اخطار آنها توجهی نکند و داخل روستا شود به شدت با چوب به وسیله زنهای محل تنبیه میگردد. مردان روستا پس از رسیدن به محل ورف چال که از دوران گذشته چاهی درآنجا برای جمع آوری برف به وسیله شخصی به نام سید حسن ولی حفر شده و مقبره او نیز در روستای نیاک محل زیارت اهالی منطقه است اقدام به جدا کردن قطعات برف از کوه میکنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی را به داخل چاه میریزد. پس از پرشدن چاه از برف و پوشانیدن در چاه مردان به صرف ناهار و چای و میوه در اطراف چاه میپردازند و نماز به جامی آورند. سپس همگی به روستا باز میگردند. این مراسم ریشه در مبارزه با کم آبی برای مسافران و دامها در فصل تابستان دارد با توجه به این که منطقه مورد بحث در گذشته یکی از مناطق دامداری محسوب میشد، دامدارها برای تأمین آب مورد نیاز دامها در فصل تابستان که برفهای روی کوه آب میشد اقدام به ذخیره برف در این چاه میکردند تا درموقع کم آبی، آب مورد نیاز دامها را فراهم کنند. امروزه منطقه مورد بحث اهمیت کذشته خود را از نظر پرورش دام از دست داده ولی این سنت قدیمی همچنان در بین اهالی محل ادامه دارد.
(زبان مازندرانی: گِت چِله، در برخی گویش ها: چِله شو)
شب اول زمستان بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع میشوند و با خوردن هندوانه ماست و میوه و آجیل سرمای فصل زمستان را از خود دوی میکنند اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چیزی میگیرند اگر کسی آنها را ندید و نشناخت حتما" به آنچه نیت کردهاند خواهند رسید.
کلیه تکایا مساجد و خانهها از چند روز پیش از ماه محرم سیاه پوش میشوند و از روز اول ماه محرم مراسم عزاداری آغاز میشود مردم در دسته و هیاتهای زنجیر زنی و سینه زنی به مساجد و تکایا میروند و کسانی که نذر دارند نذورات خود را اعم از آش خرما، شربت، و غذا .. بین مردم پخش میکنند. در روستای نوا از توابع آمل، مراسم نخل گردانی، معمول است. از روز اول تا هفتم مردم به عزاداری میپردازند و سعی دارند تا در این روز کلیه نذورات خود را ادا کنند در روز هفتم همه مردم به کنار نخلی میروند و به آن سلام میکنند اعتقاد بر این است که نخل تابوت امام حسین (ع) است. در روز هشتم نخل را بیرون میآورند و در محلهها میگردانند. مردم نیز همراه نخل میروند به این مراسم اصطلاحا" نخل گردانی میگویند.کسانی که نذر شیر دارند در روز هشتم، نهم، دهم، همراه نخل گردانی شیر بین مردم پخش میکنند نخلها را به در هر خانه که میبرند صاحب خانه نذر خود مانند شربت، خرما، شیر، دود کردن اسپند را به جا میآورد اگر نذر قربانی داشته باشند قربانی میکنند در روز نهم و دهم محرم همین مراسم صورت میگیرد در شب دهم عاشورا،که شام غربیان است نخل را دور محله میگرداند و همه مردم پابرهمه و شمع به دست همراه نخل به امامزاده میروند و تا صبح به سینه زنی و عزاداری میپردازند. تا چند سال پیش مراسم تعزیه خوانی نیز در محرم برگزار میشد. امروزه در روستاها کم و بیش تعزیه خوانده میشود.
ماه رمضان به ماه مبارک نام برده میشود چون ماه تهذیب نفس و اخلاق است و همه سعی دارند که با ادای فرایض دینی و برپایی نماز جماعت از ثواب این ماه بیشتر بهره مند شوند. در این ماه صله رحم را به جای آورده و به فقرا و محرومان و آشنایان افطاری میدهند.در شبهای قدر و احیا که شب نزول قرآن است. درروضه خوانی کشته شدن علی شرکت کرده به سوگواری میپردازند زنان و مردان شبهای قدر را احیا نگه میدارند تا صبح بیدار میمانند دعا میخوانند و قرا، بر سر میگذارند.
در این روز که خاص عید سادات است مردم به دیدن سادات میروند. و سکهای را به عنوان ته کیسه یا پارچه سبز و سفید رنگ از دست سید یا سیده به عنوان تبرک دریافت میدارنددر این روز گوسفند یا بره قربانی را حنا میبندند و تا آفتاب نزده قربانی میکنند کسانی که نذر دارند به هر نیتی که باشد انگشت به خون میزنند و به پیشانی میمالند همچنین اعتقاد دارند در روز عید قربان بعد از قربانی کردن نباید از خانه خارج شوند و سرکار بروند در منزل هم کاری انجام نمیدهند تا قربانی آنها رد بشود.
از انجا که اساس معیشت و کشاورزی بر پایه آب است، بنابر این کم و یا زیاد بودن باران و آب مشکلاتی را ایجاد میکند. اگر باران کم ببارد و دچار کمبود آب بشوند مراسم خاصی را به جای میآورندتا خداوند دعای آنها را مستجاب کرده وباران بفرستد.مراسمی که برای تمنای باران دارند به این شرح است: اهالی روستا همگی به امامزاده مسجد یا میدان بزرگ روستا و یا خارج از روستا میروند دعا میکنند و سید گوشهای از جلد قرآن را خیس میکند یا منبر را به این نیت که باران بیاید، با گلاب میشوید. علاوه بر این مرسوم است که همه مردم شیر و برنج جمع میکنند و با آن شیر برنج درست کرده میخورند و مقداری از آن را با این باور که باران ببارد روی پشت بام میریزند.
(زبان مازندرانی: شِیلوون، در برخی از گویش ها: شِیلان)
یکی از مراسم رایج به هنگام خشک سالی مراسم باران خواهی است. به این منظور ابتدا از اهالی محل مواد اولیه برای پخت شیر و برنج و یا آش مورد نظر آنها جمع آوری میشود در روز معین اهالی در مکان مقدسی مانند مسجد، تکیه، امامزاده و یا در اطراف درخت مقدس جمع میشوند و پس از پخت آش به وسیله زنهای محل، مراسم دعا وروضه خوانی انجام میشود و از خداوند طلب باران میکنند. پس از صرف آش مراسم به پایان میرسد.از دیگر عقاید مردم منطقه در این زمینه، گذاشتند پایه منبر در آب و یا ریختن آب به روی فردی سید است.
اگر بارندگی زیاد باشد برای این باران بند بیاید نام هفت یا چهل کچل را بر کاغذ مینویسند و آن به بندی آویزان میکنند تا باد بخورد و باران قطع شود یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشید میکنند.
در روستای کرات کیاسر از توابع ساری، اگر باران ببارد و مانع فعالیت کشاورزی شود، زنهای روستا به طور جمعی شعر زیر را میخوانند: باران کو، باران بی پایان کو، گندم که زیر خاکه، از تشنگی هلاکه، یا سلیمان، روز آفتاب و شب باران.
در روستا ولویه کیاسر ساری هنگامی که باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد برای بند آمدن آن بچههای روستا قوطیهای حلبی را به نخی میبندند و دو سر نخ را میگیرند و در کوچههای محل راه میروند و دسته جمعی شعر زیر را میخوانند: قوطی قوطی افتاب کن، یک مشت برنج تو ابا کن، ما بچههای گرگیم، از سرمایی بَمِردیم، یا قرا، یا کتاب فردا بشه آفتاب.
در روستای کلیج کلا دودانگه در هنگام بارش زیاد باران، بچههای محل لباس کهنه میپوشند و با جارو و گل و لای کوچهها را به هم میزنند و میخ وانند بابروم بابروم، امروز آفتاب فردا آفتاب پیرا (پس فردا(آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچهها مواد غذایی و یا شیرینی میدهند.در روستای علی اباد منطقه سواد کوه، وقت بارش زیاد باران اهالی محل پارچهای را از امامزاده شاهزاده حسین میربایند پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پس می دهند.
(زبان مازندرانی: سِیو)
گرفتگی ماه و خورشید را ظل (تاریکی) مینامند و معتقدند که اژدهایی جلوی آن را گرفته است در این حالت برای رهایی و برطرف شدن تاریکی از ماه به پشت بامها میروند بر ظرف مسی میکوبند و با تفنگی تیراندازی میکنند. علاوه بر اینها نماز ایات میخوانند و دعا میکنند.
(زبان مازندرانی: گِوارِ دَبِستِنه ئی)
در بیشتر نقاط شهری و روستایی مازندران رسم بر این است که در دهمین روز تولد نوزاد عدهای از بستگان و آشنایان برای صرف ناهار دعوت شوند پس از صرف ناهار و چای و شیرینی مادر بزرگ و یا قابله کودک را در گهواره میبندند در بعضی مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشداین وظیفه را مادر بزرگ طرف مادری به عهده میگیرد سپس مدعوین پولی به عنوان هدیه در گهواره طفل میگذارند.در بعضی از روستاهای شهرستان نور پس از خوابانیدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادری نوزاد، روی گهواره گردو یا نبات میشکنند و یا گهواره را چند بار به شدت تکان میدهند این کار به این دلیل انجام میشود که اگر در طول زندگی بین پدر و مادر نزاعی رخ داد گوش طفل به سر و صدا عادت کرده باشد.
یکی از مراسم دوران کودکی مراسم دندان سری است که همزمان با ظاهر شدن اولین دندانهای طفل برگزار میشود. در این مراسم مادر کودک شیر برنج یا آشی که انواع حبوبات در آن وجود داشته باشد میپزند و کاسهای از اش را به خانه فامیلها و دوستان میدهد معمولا" رسم است که افراد هنگام پس دادن کاسه، هدیهای مانند جوراب، روسری یا پول در آن میگذارند.
خواستگاری از دختر توسط اقوام نزدیک داماد صورت میگیرد. بعد از رضایت خانواده عروس فردای آن شب غذا و شیرینی تهیه دیده برای خانواده عروس میفرستند. برای مراسم اره گیرون یا سهمان بله برون به خانه عروس میروند و با دادن انگشتر به عروس در واقع او را برای پسر شان نشان میکنند. در همان شب بله برون میزان شیربها (زر) را نیز معین میکنند بعد از این مراسم دوران نامزدی آغاز میشود که معمولا" از ? ماه تا ? سال طول میکشد.چند روز مانده به عروسی مقدمات آن را فراهم میسازند. به خرید میروند و برای عروس داماد پیراهن، پارچه، و ... میخرند.برای دعوت کردن مردم به عروسی زنی را به عنوان خبر گیر به خانههای مردم میفرستند تا همگی را برای عروسی دعوت نماید.یک روز قبل از جشن از خانه داماد تمام مخارج جشن عروسی از قبیل برنج، مرغ، گوشت، روغن به نام خرج بار، را بار اسب میکنند و همراه چند گوسفند پای کوبان به خانه عروس میفرستند مردم نیز کمکهایی به نام سوری در مجمعهای مسی گذاشته و روی ان را با پارچههای رنگی میپوشانند و آن را بر سر گرفته به خانه داماد میبرند. شب قبل از عروسی ? حنابندان ? میگیرند. صبح روز حنابندان، عروس و داماد جداگانه با جشن و پای کوبی به حمام میروند دلاک در حمام به عروس و داماد شربت و شیرینی میدهد و اسپند دود میکند. سپس عروس و داماد جداگانه سوار بر اسب، همراه دوستان به خانه میروند.شب حنابندان عروس و داماد جداگانه در خانه خود، مراسم حنابندان را انجام میدهند در خانه عروس، خواهر یا یکی از دوستان عروس حنا در دست عروس میگذارد و در خانه داماد نیز دوستان داماد در دست او حنا میگذارند.روز عروسی وعقدکنان خانواده عروس و داماد جداگانهمیهمانان ناهار میدهند. بعد از ظهر عروسی داماد به همراه فامیل و دوستان برای آوردن عروس به طرف خانه عروس راه میافتد داماد از قبل اسبی را تزیین میکند تا عروس را روی آن بنشاند وقتی به خانه عروس رسیدند خانواده عروس با نقل و شیرینی و دود کردن اسپند به استقبال آنها میرود پدر یا برادر عروس، نانی را به کمر عروس با شال سفید یا سبز مینشانند به این نیت که اولین فرزندشان پسر باشد و پیر بچه دیگری آیینه به دست جلوی اسب عروس راه میافتد. در بین راه دوستان داماد با پای کوبی و تیر اندازی، در شادمانی سهیم میشوند گاهی نیز با گذاشتن مسابقه اسب دوانی بر عروسی میافزایند.وقتی که به در خانه داماد رسیدند داماد از اسب پیاده نارنج، انار، یا سیبی، را در دست میگیرد و به سمت عروس پرت میکند عروس باید آن را بگیرد و سپس آن را با هم بخورند. عروس ابتدا وارد خانه نمیشود مگر اینکه پدر داماد سکهای یک راس گاو و یا زمینی را به عنوان رونما یا پاناز به عروس بدهد. وقتی عروس وارد حیاط خانه شد مادر و خواهرهای داماد اسپند دود میکنند و نقل و نبات و شیرینی به همراهان میدهند تمام مهمانان شام را در خانه داماد میخورند وپس از خوردن شام آنجا را ترک میکنند تنها زنی به نام ? عروس مار ? همراه عروس میماند. صبح روز بعد از عروسی عروس باید صبحانه را آماده کند و به خانواده داماد بدهد. خانواده داماد نیز لباس، پول، پارچهای را به عنوان خلعت به عروس میدهند سه روز بعد از عروسی، عروس و داماد به عنوان سلام به مادرزن، به خانه عروس میروند که به آن زن مار سلام میگویند. جهاز عروس را یک روز قبل از عروسی به خانه داماد میبرند
دام دارهای منطقه عقیده دارند افراد ناپاک نباید وارد گله گوسفند بز شوند زیرا گوسفند از رمه موسی است. به همین دلیل نیز زنها حق دوشیدن شیر گوسفندان را ندارند زیرا ممکن ناپاک باشند از این رو دوشیدن شیر گوسفند و بز وظیفه مردان و دوشیدن شیر گاو بر عهده زنها است. عقیده بر این است که باید وقت خشکسالی و یا روزی که گوسفند به طور رایگان بین اهالی محل توزیع شود. این شیر در منطقه «بلده» نور به «حلوی شیر» معروف است. در گذشته که دام دارها پس از پایان فصل سرما به طرف کوه میآمدند در روستای «هفت تن» لاریجان آمل عقیده بر این بود که گوسفند را باید داخل امامزاده «هفت تن» بدوشند و شیر تولیدی را به متولی امامزاده بدهند.